چلچراغ

وب ادبی پژوهشی م.ع.چراغی

چلچراغ

وب ادبی پژوهشی م.ع.چراغی

ایزد، در نامه ی سترگ قرآن، به قلم و قداست آن، سوگند یاد کرده است.
قلم، چراغ راه و ثبت کننده و انتقال دهنده ی اندیشه و دانش و خرد و احساس آدمی است.
وب حاضر با نام «چلچراغ» حاصل اندیشه و احساس را که با قلم نگاشته می شود، بازتاب می دهد.
م.ع.چراغی
10 امرداد 1394

بایگانی
  • ۰
  • ۰

معماری و مفاخر



 


مهندس مختاری و نکوداشت


آیین نکوداشت مهندس پرویز مختاری، روز 30 اردیبهشت 1394 از سوی انجمن مفاخر معماری ایران، درباغ موزه قصر، برگزار می شود.


در این آیین، چند تن از صاحب نظران، سخنرانی خواهند کرد؛ از جمله: مهندس علیرضا قهّاری، رییس هیأت مدیره انجمن، دکتر سیاوش تیموری، معمار و شهرساز و استاد دانشگاه، دکتر ناصر زرافشان، حقوق دان، دکتر فریبزر رییس دانا، اقتصاددان، مهندس محسن میردامادی، معمار و شهرساز، مهندس بیژن شافعی، معمار و شهرساز،


اجرای موسیقی، توسط گروه ایران زمین، به سرپرستی داوود رحمان پور، و نمایش فیلم نفیر، از جمله برنامه های دیگر نکوداشت مهندس مختاری است.


مهندس پرویز مختاری، زاده ی 1315 آسیابک زرند (شهرستان زرندیه) است که دوران دبستان را در زادگاه خود و دبیرستان را درتهران گذراند و در سال 1334 وارد دانشکده فنّی دانشگاه تهران برای تحصیل در رشته ی راه و ساختمان و پس از چند ماه، از دانشگاه اخراج شد.معلم روستا،کارشناس وزارت بهداشت برای ریشه کنی مالاریا، و کارشناس بانک کشاورزی، از جمله مشاغل او بود.


در سال 1340 در دانشکده ی مهندسی جنگل و در 1345 در دانشکده ی هنر های زیبای دانشگاه تهران، پذیرفته شد.در سال 1352 در مقطع فوق لیسانس رشته ی معماری از دانشگاه تهران، دانش آموخته شد. به دلیل فعالیت های سیاسی، به زندان شاه افتاد و در سال 1357 با فراگیرشدن انقلاب اسلامی، توسط مردم، از زندان آزاد گردید. در سال 1358 به عنوان نماینده و مشاور شهردار تهران در قائم مقامی انجمن شهر، برگزیده شد. در سال 1361 ، «مهندسین مشاور آورث» را تأسیس کرد و تا کنون مدیر عاملِ آن بوده است.


مهندس مختاری، طرح های ساختمانی و شهرسازیِ متعددّی، خصوصی و ملّی، اجرا کرده است.


توفیق روزافزون مهندس مختاری، که از مفاخر معماری ایران و از همشهری های عزیز ماست، از خدای بزرگ خواهانیم. تنی چند از دانش آموختگان زرند مرکزی، در آیین نکوداشتِ مهندس مختاری، حضور  خواهند یافت.


  • م.ع. چراغی
  • ۰
  • ۰

عالم علم نحو

محمّدبن الیاس‌ زرندی

یاقوت حموی ( ۵۷۵-۶۲۶ هـ .ق)  در جلد 3 معجم البلدان خود ، در معرفی کوتاهی که از زرند آورده ، عالمی را با عنوان "ابوعبدا... محمدبن الیاس‌بن احمد‌بن محمد‌بن خالد زرندی شیرازی، عالم علم نحو " ، به  " شهر زرند نسبت " داده است .

متن زیر ترجمه‌ی آ ن است .:

زرند: به فتح اول و دوم و نون ساکن و دال مهمله، شهری‌ست بین اصفهان و ساوه، ابوعبدا... محمدبن الیاس‌بن احمد‌بن محمد‌بن خالد زرندی شیرازی، عالم علم نحو به این شهر نسبت داده می‌شود. "

 اباالحسن احمدبن ابراهیم‌بن احمدبن علی‌بن طلحه‌العبقسی و اباالحسین احمدبن عبدا... خرگوشی و غیر از این دو تن، شنیدند (که) ابومحمد عبدالعزیزبن محمد نخشبی و غیره، از آن روایت کردند، پیشینیان من گفتند که: قاضی ابوعمید عبدالکریم‌بن احمدبن‌احمدبن‌علی گرگانی در مأمونیه زرند، که بین ری و ساوه است، در مدرسه آن را به من ابلاغ کرد . "

( نقل از وب زرندستان : http://zarandestan-mahmanye.blogfa.com/

* نقل با ذکر مأخد مجاز و بی دکر مأخذ ممنوع است.


  • م.ع. چراغی
  • ۰
  • ۰

محمّدبن الیاس‌ زرندی

یاقوت حموی ( ۵۷۵-۶۲۶ هـ .ق)  در جلد 3 معجم البلدان خود ، در معرفی کوتاهی که از زرند آورده ، عالمی را با عنوان "ابوعبدا... محمدبن الیاس‌بن احمد‌بن محمد‌بن خالد زرندی شیرازی، عالم علم نحو " ، به  " شهر زرند نسبت " داده است .

متن زیر ترجمه‌ی آ ن است .:

زرند: به فتح اول و دوم و نون ساکن و دال مهمله، شهری‌ست بین اصفهان و ساوه، ابوعبدا... محمدبن الیاس‌بن احمد‌بن محمد‌بن خالد زرندی شیرازی، عالم علم نحو به این شهر نسبت داده می‌شود. "

 اباالحسن احمدبن ابراهیم‌بن احمدبن علی‌بن طلحه‌العبقسی و اباالحسین احمدبن عبدا... خرگوشی و غیر از این دو تن، شنیدند (که) ابومحمد عبدالعزیزبن محمد نخشبی و غیره، از آن روایت کردند، پیشینیان من گفتند که: قاضی ابوعمید عبدالکریم‌بن احمدبن‌احمدبن‌علی گرگانی در مأمونیه زرند، که بین ری و ساوه است، در مدرسه آن را به من ابلاغ کرد . "

( نقل از وب زرندستان : http://zarandestan-mahmanye.blogfa.com/

* نقل با ذکر مأخد مجاز و بی دکر مأخذ ممنوع است.


  • م.ع. چراغی
  • ۰
  • ۰

اول دفتر غزل

به نام آفرینشگر نوآور نگارگر

هوَالخالقُ الباریُ المُصَوّر


گلفروش

ای خرمن طلا، چو تماشا کنم تورا

وان گندمانه چهره ، چو پیدا کنم تورا

درمحضرِ تو،خویش، فراموش می کنم

شوق حضور هست، نه حاشا کنم تورا

«خلوت گُزیده را به تماشا چو حاجت است!»*

خود را به شوق روی، مهیّا کنم تورا

بگشا کمند زلف چلیپا، فراز دژ**

زنجیری از کمند،به این پا کنم تورا

تجدید مطلع:

ای گُلفروش،گُل،زِ چه، اهدا کنم تورا

بر گُل، نگاهی از سرِ سودا کنم تو را

خواهم بسویت آیم و آرم برای تو

صدخرمن از سلام و شکوفا کنم تورا

صدها سلام بر تو و «شاید» سرودنت

امروزِ خویش، شاد، زِ فردا کنم تورا

هرگز مکن تمارض و هرگز مگو که نیست

کو آن پزشک تا که مداوا کنم تورا؟! ****

م.ع.چراغی 27 بهمن 1393

-------------------

* حافظ:

«خلوت گُزیده را به تماشا چه حاجت است؟!»

** گردآفرید، کمند زلف، از فراز دژ برای سیاوش، فروریخت

*** مولوی :

وان دفع گفتنَ ت که: برو شه به خانه نیست -

وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست

**** مینا:

غرق طلا به شوق مطلّا گریختن
وقت حضور،  محضر حاشا گریختن
از خلوتی به سمت تماشا گریختن
هر روز را به شاید فردا گریختن
.
کو آن گریز تا که مداوا کند مرا؟

نقل: تنها با ذکر نام شاعرو منبع مجاز است

 




  • م.ع. چراغی